[اسم]

der Reichtum

/ˈʁaɪ̯çtuːm/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Reichtümer] [ملکی: Reichtums]

1 ثروت دارایی

مترادف و متضاد guthaben vermögen
  • 1.Dank seines Reichtums kann er alles kaufen, was er will.
    1. به‌خاطر ثروتش او می‌تواند هر چیزی که می‌خواهد، بخرد.
  • 2.Er hat seinen Reichtum auf unehrliche Weise erworben.
    2. او ثروتش را به‌طور نادرستی به‌دست آورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان