Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . نجات دادن
2 . فرار کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
retten
/ˈʀɛtn̩/
فعل گذرا
[گذشته: rettete]
[گذشته: rettete]
[گذشته کامل: gerettet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
نجات دادن
1.Das Kind konnte aus dem Wasser gerettet werden.
1. بچه از آب نجات داده شد.
2.Der Arzt konnte das Kind noch retten.
2. پزشک هنوز میتواند این بچه را نجات دهد.
2
فرار کردن
خود را نجات دادن
(sich retten)
1.Alle Personen konnten sich aus dem brennenden Bus retten.
1. همه افراد توانستند از اتوبوس آتش گرفته فرار کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
retrospektive
retour
retortenbaby
retorte
resümee
retter
rettich
rettung
rettungsassistent
rettungsdienst
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان