[اسم]

die Rettung

/ˈʀɛtʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: rettungen] [ملکی: rettung]

1 نجات

  • 1.Die Rettung kam für die vermissten Seeleute in letzter Sekunde.
    1. برای افراد گمشده در دریا، نجات در آخرین ثانیه‌ها آمد.
  • 2.Gut dass Du mir hilfst, das ist meine Rettung.
    2. چقدر خوب که تو به من کمک می‌کنی، این نجات من است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان