[اسم]

der Schlaf

/ʃlaːf/
غیرقابل شمارش مذکر
[ملکی: Schlaf(e)s]

1 خواب

  • 1.Das Kind macht jeden Tag nach dem Mittagessen einen kurzen Schlaf.
    1. بچه هر روز بعد از نهار یک خواب کوتاه می کند.
  • 2.Genügend Schlaf ist wichtig für die Gesundheit.
    2. خواب کافی برای سلامتی مهم است.
  • 3.Sie hat einen festen Schlaf.
    3. او خواب سنگینی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان