[صفت]

schmuddelig

/ˈʃmʊdl̩ˌlɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: schmuddeliger] [حالت عالی: schmuddeligsten]

1 کثیف چرک، نامرتب

  • 1.Die Stühle sind alt und schmuddelig.
    1. صندلی‌ها قدیمی و کثیف هستند.
  • 2.schmuddelig aussehen
    2. کثیف به نظر رسیدن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان