Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . برف باریدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
schneien
/ˈʃnaɪən/
فعل ناگذر
[گذشته: schneite]
[گذشته: schneite]
[گذشته کامل: geschneit]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
برف باریدن
برف آمدن
1.Morgen schneit es.
1. فردا برف میبارد.
2.Seit zwei Stunden schneit es.
2. دو ساعت است که دارد برف میبارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
schneidezahn
schneidern
schneidermeister
schneiderei
schneider
schnell
schnellen
schnelligkeit
schnellstens
schnepfe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان