[اسم]

der Schock

/ʃɔk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Schocks] [ملکی: Schock(e)s]

1 شوک

مترادف و متضاد schreck
  • 1.Der Tod seines Sohnes war ein großer Schock für ihn.
    1. مرگ پسرش برای او یک شوک بزرگ بود.
  • 2.Die Niederlage war ein schwerer Schock für meinen Stolz.
    2. شکست برای غرورم یک شوک سنگین بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان