[عبارت]

sich ein Herz fassen

/zɪç aɪn hɛʁts fasən/

1 (با تمام وجود) کاری را انجام دادن تصمیم گرفتن

  • 1.Fass dir endlich ein Herz und sag es ihnen.
    1. بالاخره این کار را انجام بده و به او بگو.
  • 2.Ich habe mir ein Herz gefasst, sie angerufen und ihr erzählt, dass ich eine neue Freundin habe.
    2. من تصمیم خودم را گرفتم، به او زنگ زدم و گفتم که من یک دوست‌دختر جدید دارم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "قلب را در دست گرفتن" است و از آن جهت که قلب نماد شجاعت است، این عبارت کنایه از "(با تمام وجود) کاری را انجام دادن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان