[اسم]

die Sonne

/ˈzɔnə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Sonnen] [ملکی: Sonne]

1 خورشید آفتاب

  • 1.Die Sonne scheint.
    1. خورشید می‌درخشد.
  • 2.Diese Pflanze darf nicht direkt im Sonnenlicht stehen.
    2. این گیاه نباید مستقیم زیر نور آفتاب قرار گیرد.
  • 3.Ich habe zu lange in der Sonne gelegen.
    3. من مدت زیادی زیر آفتاب بودم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان