[اسم]

der Soundcheck

/sˈaʊndçɛk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Soundchecks] [ملکی: Soundchecks]

1 کنترل صدا

  • 1.Ich muss ein Soundcheck machen.
    1. من باید صدا را کنترل کنم.
  • 2.Wir weckten die Stadt mit unserem Soundcheck und das Konzert war großartig.
    2. ما شهر را با کنترل صدا بیدار کردیم، کنسرت بی‌نظیر بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان