Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . عضو طبقه متوسط جامعه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
spießig
/ˈʃpiːsɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: spießiger]
[حالت عالی: spießigsten]
1
عضو طبقه متوسط جامعه
خرده بورژوایانه، خرده بورژوا
مترادف و متضاد
spießbürgerlich
1.Der Teenager fand den Lebensstil seiner Eltern spießig.
1. نوجوان شیوه زندگی والدینش خرده بورژوایانه میپنداشت.
2.Meine Tante ist keine spießige alte Dame.
2. عمهام یک زن پیر عضو طبقه متوسط جامعه نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
spießer
spießbürger
spieß
spielzeug
spielware
spinat
spind
spindel
spinne
spinnen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان