Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . نوک تیز
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
spitz
/ʃpɪts/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: spitzer]
[حالت عالی: spitzesten]
1
نوک تیز
تیز
مترادف و متضاد
flach
1.Der Bleistift ist nicht spitz.
1. این مداد، نوک تیز نیست. [نوک این مداد تیز نیست.]
2.Er hat eine spitze Nase.
2. او یک دماغ نوک تیز دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
spital
spirituskocher
spiritus
spirituose
spirale
spitze
spitzel
spitzen
spitzenkraft
spitzenpreis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان