Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . نوک
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Spitze
/ˈʃpɪʦə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: spitzen]
[ملکی: spitze]
1
نوک
قله
1.Der Designer steht immer an der Spitze der Mode.
1. طراح همواره در نوک (هنر) مد قرار دارد. [جلودار (فرهنگ) مد است.]
2.Der Gipfel ist die Spitze eines Berges.
2. قله (کوه)، نوک یک کوه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
spitz
spital
spirituskocher
spiritus
spirituose
spitzel
spitzen
spitzenkraft
spitzenpreis
spitzensportler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان