[عبارت]

Staub aufwirbeln

/ʃtaʊp aʊfvɪʁbəln/

1 گرد و خاک به پا کردن جار و جنجال به راه انداختن

  • 1.Die Diskussion wirbelte schließlich so viel Staub auf, dass Bundeskanzler eingreifen musste.
    1. گفت و گو در نهایت به قدری جار و جنجال به راه انداخت که صدر اعظم بایستی در آن دخالت می‌کرد.
  • 2.Dieser Fall wird noch viel Staub aufwirbeln.
    2. این موضوع گرد و خاک بیشتری به پا خواهد کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان