Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . توقف
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Stopp
/ʃtɔp/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Stopps]
[ملکی: Stopps]
1
توقف
ایست
1.Legen wir einen kleinen Stopp ein.
1. ما یک توقف کوتاه انجام میدهیم.
2.Stopp! Da sind zu viele Autos, es ist zu gefährlich, die Straße hier zu überqueren.
2. ایست! اینجا ماشینهای خیلی زیادی هستند، اینجا خیلی خطرناک است که از خیابان بگذری.
تصاویر
کلمات نزدیک
stopfen
stolzieren
stolz
stolpern
stollen
stoppel
stoppelig
stoppen
storch
storm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان