[فعل]

stottern

/ˈʃtɔtɐn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: stotterte] [گذشته: stotterte] [گذشته کامل: gestottert] [فعل کمکی: haben ]

1 لکنت زبان داشتن به لکنت افتادن

  • 1.Der Junge stottert vor Verlegenheit.
    1. جوان از شدت دستپاچگی به لکنت افتاد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان