[فعل]

streichen

/ˈʃtʀaɪ̯çn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: strich] [گذشته: strich] [گذشته کامل: gestrichen] [فعل کمکی: haben ]

1 حذف کردن خط زدن، قلم گرفتن

مترادف و متضاد ausstreichen durchstreichen
  • 1.einen Satz in einem Text streichen
    1. یک جمله را در یک متن خط زدن
  • 2.In deinem Text musste ich ganze Passagen streichen.
    2. در متن تو من باید تمام قسمت را حذف می‌کردم.

2 رنگ زدن رنگ کردن

مترادف و متضاد anstreichen bemalen malen
  • 1.die Wände streichen
    1. دیوارها را رنگ زدن
  • 2.Vorsicht, die Tür ist frisch gestrichen!
    2. مراقب باش! در تازه رنگ شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان