Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . (کلینیک) بازپروری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Suchthilfe
/zˈuːxtɪlfə/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Suchthilfe]
1
(کلینیک) بازپروری
1.Ihr habt mich zur einzigen Suchthilfe gebracht, die keine Drogensüchtigen nimmt.
1. شما من را به تنها (کلینیک) بازپروریای آوردهاید که معتادان مواد مخدر را قبول نمیکند.
2.Musst du zurück in die Suchthilfe?
2. تو باید به (کلینیک) بازپروری برگردی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
suchfenster
stylish
studiogast
studienfreund
studentenausweis
suchtproblem
südostasien
sümmchen
superheld
superhelden-kostüm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان