[اسم]

das Tabu

/taˈbuː/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Tabus] [ملکی: Tabus]

1 تابو

مترادف و متضاد ungeschriebenes Gebot/Gesetz/Verbot
  • 1.Tabus beziehen sich auf soziale Normen.
    1. تابوها بر معیارهای اجتماعی استناد می‌کنند.
  • 2.Über Sexualität zu sprechen war lange ein Tabu.
    2. صحبت‌کردن درباره جنسیت تا مدت‌ها یک تابو بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان