[اسم]

der Tennisverein

/tˈɛnɪsfˌeːraɪn/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Tennisvereine] [ملکی: Tennisvereins]

1 باشگاه تنیس

  • 1.Die Kirche sollte sich um ihre Mitglieder kümmern, wie der Tennisverein es tut.
    1. کلیسا باید حواسش به اعضای خود باشد، همان‌طور که باشگاه تنیس این کار را می‌کند.
  • 2.Er ist Mitglied des Tennisvereins.
    2. او عضو باشگاه تنیس است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان