[اسم]

die Therapie

/teʀaˈpiː/
قابل شمارش مونث
[جمع: Therapien] [ملکی: Therapie]

1 درمان معالجه

  • 1.Die Therapie hat geholfen. Es geht mir schon viel besser.
    1. درمان (به من) کمک کرده. حال من از همین حالا خیلی بهتر شده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان