[اسم]

der Toilettengang

/tˈoːiːlˌɛtənɡˌaŋ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Toilettengänge] [ملکی: Toilettengang(e)s]

1 عمل دستشویی ‌رفتن

  • 1.Beim Toilettengang hat sie stets Streichhölzer abgeflammt.
    1. او همیشه موقع دستشویی‌رفتن چوب‌کبریت روشن می‌کرد.
  • 2.Ich brauche immer jemanden, der mir beim Toilettengang hilft.
    2. من همیشه به کسی نیاز دارم که به من در دستشویی‌رفتن کمک کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان