[صفت]

typisch

/ˈtypɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: typischer] [حالت عالی: typischsten]

1 معمولی رایج، معمول

  • 1.Der typische Leser des Magazins ist unter 30.
    1. خواننده نوعی این مجله، زیر 30 سال است.
  • 2.Diese Musik ist typisch für dieses Land.
    2. این موسیقی در این کشور معمول است.
  • 3.Im Hotel gab es typisch deutsches Essen.
    3. در هتل غذاهای رایج آلمانی بود.
  • 4.Solch eine Antwort ist natürlich typisch für einen Politiker.
    4. چنین جوابی البته از یک سیاستمدار بسیار معمول است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان