[صفت]

umgekehrt

/ˈʊmɡəˌkeːɐ̯t/
غیرقابل مقایسه

1 برعکس

  • 1.Eltern müssen ihre Kinder führen, nicht umgekehrt.
    1. والدین باید بچه ها را هدایت کنند، نه برعکس.
  • 2.Nein, umgekehrt: erst der Vorname, dann der Nachname.
    2. نه، برعکس: اول نام کوچک، بعد نام خانوادگی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان