[فعل]

sich umschauen

/ˈʊmˌʃaʊ̯ən/
فعل بازتابی
[گذشته: schaute um] [گذشته: schaute um] [گذشته کامل: umgeschaut] [فعل کمکی: haben ]

1 برانداز کردن به دور و بر نگاه انداختن

  • 1.Der Kunde schaute sich im Geschäft um.
    1. مشتری در مغازه به دور و بر نگاه انداخت.
  • 2.Die Kriminalpolizei hat sich in seiner Wohnung umgeschaut.
    2. پلیس جنایی، خانه‌اش را برانداز کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان