Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . رایگان
2 . بی فایده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
umsonst
/ʊmˈzɔnst/
غیرقابل مقایسه
1
رایگان
به صورت رایگان
1.Die Reparatur während der Garantiezeit ist umsonst.
1. تعمیرات در طول دوره گارانتی رایگان است.
2.Ich musste nichts bezahlen. Die Reparatur war umsonst.
2. من نباید هیچچیز میپرداختم، تعمیرات رایگان بود.
2
بی فایده
1.Nichts hat geholfen, es war alles umsonst.
1. هیچ چیز کمکی نکرد، همه اینها بی فایده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
umso
umsiedeln
umsichtig
umsicht
umsetzung
umstand
umstandskleid
umstehend
umsteigen
umstellen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان