[صفت]

unersetzlich

/ˈʊnɛɾzˌɛtslɪç/
قابل مقایسه

1 غیرقابل تعویض جایگزین‌ ناپذیر

مترادف و متضاد unersetzbar
  • 1.Der Schaden war unersetzlich.
    1. خسارت جایگزین‌ناپذیر بود.
  • 2.Dِiese Ringe sind unersetzlich.
    2. این حلقه‌ها غیرقابل تعویض هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان