Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . بلعیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
verschlucken
/fɛɐ̯ˈʃlʊkŋ̩/
فعل گذرا
[گذشته: verschluckte]
[گذشته: verschluckte]
[گذشته کامل: verschluckt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
بلعیدن
قورت دادن
مترادف و متضاد
hinunterschlucken
1.Das Baby hatte einen Knopf verschluckt.
1. کودک دکمهای را بلعید.
2.Sie müssen nicht den Kern verschlucken.
2. شما نباید هسته را قورت بدهید.
تصاویر
کلمات نزدیک
verschlingen
verschlimmerung
verschlimmern
verschließen
verschließbar
verschluss
verschlüsseln
verschmerzen
verschmieren
verschmitzt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان