[صفت]

verspannt

/fɛɾʃpˈant/
قابل مقایسه

1 منقبض

  • 1.Er hat verspannte Muskeln.
    1. او ماهیچه‌هایی منقبض دارد.
verspannt sein
منقبض بودن
  • Die Darstellung bezieht auf den Muskel, sobald er einmal verspannt ist.
    این تصویر به ماهیچه در زمانی‌که منقبض است، مربوط می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان