[اسم]

die Vision

/viˈzi̯oːn/
قابل شمارش مونث
[جمع: Visionen] [ملکی: Vision]

1 دورنما چشم‌انداز

مترادف و متضاد erscheinung Vorstellung
  • 1.Jeder hat die Vision einer friedlichen Welt.
    1. هر کسی چشم‌انداز یک دنیای صلح‌آمیز را دارد.
  • 2.Seine Visionen für die Zukunft des Unternehmens inspirieren das Team.
    2. دورنمایش برای آینده شرکت به گروه الهام بخشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان