Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . جلو زده
2 . گذشته
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
vorbei
/foːɐ̯ˈbaɪ̯/
غیرقابل مقایسه
1
جلو زده
رد شده، بعد از
مترادف و متضاد
vorüber
1.Der PKW ist schon an dem LKW vorbei.
1. ماشین دیگر از کامیون رد شدهاست.
2.Die Linie 8 fährt am Krankenhaus vorbei.
2. خط 8 از جلوی بیمارستان رد می شود.
3.Sie fuhr mit ihrem Roller an mir vorbei und wollte parken.
3. او با یک موتور اسکوتر [وسپا] از (کنار) من رد شد و می خواست پارک کند.
2
گذشته
تمام شده، تمام
مترادف و متضاد
vergangen
vorüber
zu Ende
1.Aber diese Zeiten sind längst vorbei.
1. اما این وقتها خیلی وقت است گذشتهاند.
2.Es ist vorbei.
2. این تمام شدهاست.
3.Hoffentlich ist das schlechte Wetter bald vorbei.
3. امیدواریم که هوای بد به زودی تمام شود.
4.Keine Sorge! Die Schmerzen sind in ein paar Minuten vorbei.
4. نگران نباشید! دردها تا چند دقیقه دیگر تمام میشوند.
5.Vorbei der Traum!
5. بعد از رویا!
تصاویر
کلمات نزدیک
vorbehaltlos
vorbehalten
vorbehalt
voraussichtlich
voraussetzung
vorbei sein
vorbeifahren
vorbeifliegen
vorbeigehen
vorbeikommen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان