[اسم]

der Vormittag

/ˈfoːɐ̯.mɪˌtaːk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Vormittage] [ملکی: Vormittag(e)s]

1 پیش‌ از ظهر

  • 1.Den ganzen Vormittag hab ich versucht, das Auto zu reparieren.
    1. من کل پیش‌ از ظهر را تلاش کردم که ماشین را تعمیر کنم.
  • 2.Sie arbeitet nur am Vormittag.
    2. او فقط پیش‌ از ظهر کار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان