Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . جلو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
vorn
/fɔʁn/
غیرقابل مقایسه
1
جلو
در مقابل
1.Bitte vorn beim Fahrer einsteigen!
1. لطفا جلو کنار راننده سوار شوید.
2.Jetzt geht es wieder nach vorn!
2. حالا دوباره به جلو می رود!
3.Zwei Kinokarten, bitte. – Wo möchten Sie sitzen, vorne oder hinten?
3. دوتا بلیط لطفا. - کجا می خواهید بنشینید، جلو یا عقب.
تصاویر
کلمات نزدیک
vormund
vormonat
vormittags
vormittag
vormieter
vorname
vorne
vornehm
vornehmen
vorort
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان