[فعل]

vorwerfen

/ˈfoːɐ̯ˌvɛʁfn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: warf vor] [گذشته: warf vor] [گذشته کامل: vorgeworfen] [فعل کمکی: haben ]

1 سرزنش کردن ملامت کردن، متهم کردن

  • 1.Ich lasse mir nicht vorwerfen.
    1. من اجازه نمی‌دهم که متهم بشوم.
  • 2.Was ich dir vorwerfe? Ich werfe dir vor, dass du mich betrogen hast.
    2. چرا من تو را سرزنش می‌کنم؟ من تو را سرزنش می‌کنم که به من دروغ گفتی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان