[فعل]

wachsen

/ˈvaksən/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته: wuchs] [گذشته: wuchs] [گذشته کامل: gewachsen] [فعل کمکی: sein ]

1 رشد کردن بزرگ شدن، بلند شدن

مترادف و متضاد gedeihen sich entwickeln sprießen wuchern schrumpfen
  • 1.Ich will mir die Haare wachsen lassen.
    1. من می خواهم بگذارم موهایم بلند شود.
  • 2.In diesem Boden wachsen Kartoffeln besonders gut.
    2. در این خاک سیب زمینی ها به طور ویژه ای خوب رشد می کنند.
  • 3.Mein Sohn ist sehr gewachsen. Er ist jetzt schon größer als ich.
    3. پسر من خیلی رشد کرده. او حالا از من هم بزرگتر [قدبلند تر] است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان