Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . کارایی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Wirksamkeit
/ˈvɪʁkˌzaːmkaɪ̯t/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Wirksamkeit]
1
کارایی
اثر
1.Die Wirksamkeit der neuen Strategie muss geprüft werden.
1. کارایی استراتژیهای جدید باید راستآزمایی بشود.
2.Ich zweifle an der Wirksamkeit des Medikaments.
2. من به کارایی دارو شک دارم.
تصاویر
کلمات نزدیک
wirksam
wirklichkeit
wirklich
wirken
wirbeln
wirkstoff
wirkung
wirr
wirrwarr
wirsing
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان