[فعل]

sich wohlfühlen

/ˈvoːlˌfyːlən/
فعل بازتابی
[گذشته: fühlte wohl] [گذشته: fühlte wohl] [گذشته کامل: wohlgefühlt] [فعل کمکی: haben ]

1 حس خوبی داشتن حس بهبودی داشتن، حس راحتی داشتن

  • 1.Fühlst du dich nach deiner Erkältung wieder wohl?
    1. آیا بعد از سرماخوردگی‌ات باز حس بهبودی داری؟
  • 2.In diesem angenehmen Klima kann man sich wohlfühlen.
    2. در این هوای دلپذیر آدم می‌تواند حس خوبی داشته باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان