Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . لحظه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Zeitpunkt
/ˈtsaɪ̯tˌpʊŋkt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Zeitpunkte]
[ملکی: Zeitpunkt(e)s]
1
لحظه
نقطه، زمان
1.Er ist krank. Das ist kein guter Zeitpunkt für einen Besuch.
1. او مریض است. این زمان خوبی برای یک ملاقات نیست.
2.Zum Zeitpunkt der Tat war er bei Freunden.
2. در لحظه مرگ او پیش دوستانش بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
zeitplan
zeitnot
zeitlich
zeitkarte
zeitig
zeitraum
zeitschrift
zeitung
zeitungsabo
zeitungsartikel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان