[قید]

zufällig

/ˈt͡suːfɛlɪç/
غیرقابل مقایسه

1 اتفاقی تصادفی، تصادفا

  • 1.Hast du zufällig meine Brille gesehen?
    1. آیا تصادفا عینک من را ندیدی؟
  • 2.Meine Freundin ist zufällig am gleichen Tag wie ich geboren.
    2. دوست من به طور اتفاقی دقیقا در روزی مثل من متولد شده.
  • 3.Wir haben uns zufällig am Bahnhof getroffen.
    3. ما همدیگر را اتفاقی در ایستگاه راه آهن دیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان