Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . پذیرش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Zulassung
/ˈt͡suːˌlasʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Zulassungen]
[ملکی: Zulassung]
1
پذیرش
اجازه
مترادف و متضاد
Erlaubnis
Genehmigung
1.Er erhielt keine Zulassung für das Studium.
1. او هیچ پذیرشی برای تحصیل دریافت نکرد.
2.Meine Freunde und ich feierten unsere Zulassung zu einer Spitzenuniversität.
2. من و دوستم پذیرشمان از یک دانشگاه برتر را جشن گرفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zulassen
zulage
zukünftig
zukunftstechnologie
zukunftsplan
zulassungsbedingung
zulauf
zulaufen
zulegen
zuletzt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان