[قید]

zuletzt

/tsuˈlɛtst/
غیرقابل مقایسه

1 در آخر در پایان، بعد از همه

  • 1.Die Kleider packen wir zuletzt ein.
    1. لباس ها را در آخر بسته بندی می کنیم.
  • 2.Diese Arbeit werde ich zuletzt machen
    2. این کار را من در آخر انجام می دهم.

2 آخرین بار

  • 1.Vorige Woche habe ich ihn zuletzt gesehen.
    1. آخرین بار که او را دیدم هفته پیش بود.
  • 2.Wir haben uns vor drei Jahren zuletzt gesehen.
    2. ما همدیگر را آخرین بار سه سال پیش دیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان