Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (قوطی) اسپری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
aerosol
/ˈɛrəˌsɑl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(قوطی) اسپری
[وابسته به قوطی های اسپری]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اسپری
افشان
افشانه
1.an aerosol is a container with liquid in it.
1. قوطی اسپری، یک محفظه است که مایعی در آن وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
aeronaut
aerodrome
aerobics
aerobic exercise
aerobic
aerosol bomb
aerosol can
aerosol container
aerosol paint
aerospace
کلمات نزدیک
aeroplane
aeronautics
aeronautical
aeronaut
aerometer
aerospace
aerospace industry
aerostat
aerostatics
aesthete
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان