[اسم]

airway

/ˈerweɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 راه هوایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: دالان هوایی
  • 1.Since he was sick, mucus would occasionally get stuck in his airway.
    1. چون بیمار بود، مخاط اغلب در راه هوایی او گیر می‌کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان