Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . یونجه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
alfalfa
/ælˈfælfə/
غیرقابل شمارش
1
یونجه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
یونجه
1.Alfalfa is mostly grown as food for farm animals.
1. یونجه بیشتر به عنوان غذای حیوانات مزرعه پرورش داده می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
alexandria
alexander technique
alexander
alexa
alex
alfred
alfredo
alfresco
alga
algae
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان