[اسم]

allegiance

/ɐlˈiːdʒəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وفاداری بیعت، تعهد

معادل ها در دیکشنری فارسی: اقتدا بیعت
مترادف و متضاد loyalty
  • 1.My allegiance to my country is based on respect for its principles.
    1. وفاداری من به کشورم بر اساس احترام به اصول آن است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان