[فعل]

to allow for

/əˈlaʊ fɔr/
فعل گذرا
[گذشته: allowed for] [گذشته: allowed for] [گذشته کامل: allowed for]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 درنظر گرفتن

مترادف و متضاد consider
  • 1.All these factors must be allowed for.
    1. تمام این عوامل باید درنظر گرفته شوند.
  • 2.It will take about an hour to get there, allowing for traffic delays.
    2. یک ساعت طول می‌کشد تا به آنجا برسیم، با درنظر گرفتن ترافیک.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان