[حرف اضافه]

among

/əˈmʌŋ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (در) میان (در) بین، در زمره

مترادف و متضاد amid
  • 1.I found the letter among his papers.
    1. من نامه را میان کاغذهای او پیدا کردم.
  • 2.They divided the money up among their three children.
    2. آنها پول را بین سه فرزند خود تقسیم کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان