[اسم]

anecdote

/ˈænɪkdoʊt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حکایت داستان کوتاه

معادل ها در دیکشنری فارسی: قصه
مترادف و متضاد narrative story
  • 1.amusing anecdotes about his brief career as an actor
    1. حکایت هایی جالب از کار کوتاه مدتش به عنوان هنرپیشه
  • 2.The book is a rich store of anecdote.
    2. کتاب اندوخته ای غنی از حکایات لطیفه وار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان