[اسم]

aptitude

/ˈæptəˌtud/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 استعداد

معادل ها در دیکشنری فارسی: استعداد استعداد ذاتی قریحه
  • 1.He has an aptitude for learning languages.
    1. او استعدادی برای یادگیری زبان‌ها دارد [او استعدادی در زبان آموختن دارد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان