[اسم]

aquarium

/əˈkweəriəm/
قابل شمارش
[جمع: aquaria]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آکواریوم

معادل ها در دیکشنری فارسی: آکواریوم
  • 1.With their large mouths they are capable of swallowing smaller aquarium fishes.
    1. آن‌ها با دهان‌های بزرگ خود قادر هستند ماهی‌های کوچکتر آکواریومی را ببلعند.

2 موزه آکواریوم

  • 1.Come and visit the SEA LIFE London Aquarium.
    1. بیایید و از موزه آکواریوم "زندگی دریایی" لندن دیدن کنید.
توضیح درباره واژه aquarium
واژه aquarium به موزه‌ای گفته می‌شود که دیوارهای آن آکواریوم است و مردم می‌توانند از پشت شیشه زندگی آبزیان و ماهی‌های دریایی یا اقیانوسی را تماشا کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان